رپ بجنورد rap bojnord0584

اگه دنبال آهنگای بچه های بجنوردی بیا پایین!

رپ بجنورد rap bojnord0584

اگه دنبال آهنگای بچه های بجنوردی بیا پایین!

آلبومی در راه.............

 سلام دوستان و طر فداران رپ 0584

بعد از چند وقت نبود بکس اردوگاه در رپ ۰۵۸۴ با آلبوم وحشت از ما  قراره برگردیم امیدوارم این آلبوم مورد پسند شما دوستان واقع بشه منتظر این آلبوم باشید.................!  

در ضمن هنوز آلبوم تکمیل نشده از دوستان عزیز تقاضا دارم که در مورد سبک آهنگایی که میخاین بگین تا اون سبک رو هم تو آلبوم داشته باشیم . 

vahshat az ma

آهنگ دروغ نگو از بکس اردوگاه 0584

یه آهنگ لاو جدید از سرباز {خودم} و اثبات به نام دروغ نگو

برای دانلود به لینک زیر مراجعه کنین

نظر یادتون نره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

http://s1.picofile.com/file/6375164984/dorogh_nago.mp3.html

DISS MOTAHEDIN

دیس ترک جدید و حرفه ای از اردوگاه رپ ضد متحدین بکس بجنورد

این دیس رو اثبات خونده دانلود کنید ضرر نداره

برای دانلود به لینک زیر مراجعه کنید

نظررررررررررر........................یادتون نره

http://s1.picofile.com/file/6375113678/INTRO_DISS_motahedin_.mp3.html

بازم اختلاف بین هیچکس و پیشرو

- آهنگ سرزمین سفید که در مرحله میکس مجدد بوده به دلیل اختلاف دوباره هیچکس و پیشرو پخش نخواهد شد!!!!!!!!!!!! 

به زودی به زودی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

- کلیپ جدید حسین تهی و کامیار به نام از دست تو به مناسبت کریسمس 2011 به زودی از SARBAZ 0584

پاشا هم با رپ خداحافظی کرد

 

سلام بر بازدیدکنندگان عزیز

طی خبر جدید و عجیبی که اومد بیرون مرتضی پاشا عضو خودکار آبی برای همیشه از رپ خداحافظی کرد
این خبر زمانی پخش شد که آهنگ مرتضی پاشا به همراهی مهرداد ولیعهد اومد بیرون و مرتضی گفت این آهنگ قبلا رکورد شده

به هر حال دیگه منتظر او نیستیم

به نظر میومد استعداد خوبی داشت از سوابق مرتضی پاشا یه فیت با رضا پیشرو بود که ون آهنگ آخرین آهنگ رضا قبل از خروج از ایران بود

mohammadXXX&ali T&BARBOD

 

یه کار جدید دیگه از بکس مفسد و باربد{idol} کار باحال و حرفه ای 

mohammadXXX&barbod&aliT

 http://bojnurdrecords.loxblog.com/post.php?p=10

فری استایل گروه خودکار آبی

 

این یه فری استایل خیلی توپه حتما دانلود کنین  

دانلود در ادامه مطلب

نظرررررررررررررررررر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ادامه مطلب ...

ali T & MOHAMMADxxx__________lalaie

سلام یه کار لاو و احساسی از بکس مفسد۰۵۸۴ حتما دانلود کنین.  

ali T & MOHAMMADxxx__________lalaie

نظر!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 http://www.bojnurdrecords.loxblog.com/upload/bojnurdrecords/media/Ali%20T%20&%20MOHAMMAD%20xXx%20-LaLaei-.mp3

SAR B DAR & MOHAMMAD XXX-NABZE GHALAM

سلام 

یه کار باحال دیگه از بکس مفسد به نام نبض قلم 

SAR B DAR & MOHAMMAD XXX-NABZE GHALAM 

با نظراتون باعث پیشرفت رپ بجنورد میشین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 http://www.bojnurdrecords.loxblog.com/upload/bojnurdrecords/file/Nabz%20e%20Ghalam.mp3

SAR B DAR0584 _HAKEME GHAFIE

 

سلام 

آهنگ دوست عزیزم علیرضاSAR B DAR که از بچه های بکس مفسد0584  

اسم آهنگش حاکم قافیه خیلی باحاله در حد تیم....... 

نظر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 http://www.bojnurdrecords.loxblog.com/upload/bojnurdrecords/file/Hakem%20e%20Ghafieh(New%20Version).mp3

sarbaz&esbat&pouyan dardesar

 

HELLOOOOOOOOOOOOOO

آهنگ لاو از گروه خودمون{ORDOOGAHE rap} اسم آهنگ name 

بی نظر نرین!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 http://s1.picofile.com/file/6214894364/NAME.mp3.html

mohammadXXX{BIA DASTE BEDE}

آهنگ جدید MOHAMMAD XXX به نام BIA DAST BEDE 

کاری از بکس مفسد 0584 

نظر یادتون نره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!1

دانلود

  http://www.bojnurdrecords.loxblog.com/upload/bojnurdrecords/file/Bia%20Dast%20Bede.mp3

CHAP DAST

این آهنگم از بکس مفسده 0584 که دوست عزیزم CHAP DAST خونده امیدوارم لذت ببرید. 

سبکشم اجتماعیه 

نظرررررررررررررررررر!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

واسه دانلود لینک زیرو کلیک کنین! 

http://www.bojnurdrecords.loxblog.com/upload/bojnurdrecords/file/Arezoye%20MAHAL.mp3

mohammad XxX

آهنگ یکی از بچه های بکس مفسد 0584 {MOHAMMAD XxX} به نام بن بست تاریک که یکی از کارای حرفه ایشه 

سبک LOVE  

واسه پیشرفت رپ 0584 دانلود کنید و کنارشم حال کنید. 

نظر یادتون نره !!!!!!!!!! 

 http://www.bojnurdrecords.loxblog.com/upload/bojnurdrecords/file/MOHAMMAD%20xXx-BONBAST%20e%20TARIK.mp3

رضا صادقی رپی نخونده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!۱

 

انتشار یک قطعه موسیقی رپ و تشابه صدای رضا صادقی با خواننده این قطعه باعث شد تا این هنرمند با وجود سکوت خبری، نامه ای سرگشاده به هوادارانش بنویسد.

«در ابتدا و قبل از شروع هر کلامی باید اعلام کنم، به هیچ وجه بابت تشابه صدایی خودم با خواننده این قطعه نارحت نبوده و نیستم. اما از این بابت که این قبیل مسائل با نام من تمام می شود ناراضی هستم و عذاب می کشم. در طول زندگی‌ام تشابه چهرهای زیادی با چهره خودم را یافته‌ام ولی تازگی‌ها صدا‌هایی می‌شنوم که بسیار شبیه صدای من است که باعث تعجب‌ام شده است. این سوال در ذهنم نقش بسته که به راستی من کیستم؟
امیدوارم حداقل پدر من در آینده من را به فرزندی قبول کرده و به موجودیت من شک نکند. اگر این دوستان کاری را می‌سازند خواهش می‌کنم که با نام خودشان از کار بهره‌برداری کنند با وجود گذشت یک سال تمام از سکوت خبری‌ام که تا زمان انتشار آلبوم تازه‌ام ادامه دارد می‌خواهم که از موقعیت هنری من سوء استفاده نشود و من را وارد این بازی‌ها نکنند.
در ضمن من به هیچ وجه مخالف با سبک رپ نبوده و نیستم. پیش‌تر بنا به دلایلی خاص قطعه‌ای را در این گونه موسیقیایی خوانده‌ام ولی در این سبک تا این لحظه ایده‌آل من به حساب نمی‌آید.
در آخر از تمامی طرفدارانم خواهش می‌کنم هر صدایی را با دقت گوش کنند و صدای من را با دل و جان گوش بدهند چرا که تنها دراین صورت متوجه خواهند شد که این گونه قطعات از آن من نبوده و صدا، صدای من نیست....همین»

چه کنم؟

· انکار: باور و قبول کردن اینکه رابطه تان تمان شده است، خیلی سخت است. خیلی دردناک است که ببینید رابطه تان برای طرفتان که آنقدر دوستش داشتید و به او اعتماد داشتید، دیگر ارزش و اهمیتی ندارد. 

 · ناامیدی و غم: احساس تنهایی و ناراحتی کردن، گریه کردن زیاد همه کارهایی طبیعی هستند. ممکن است نیاز بسیار شدیدی به برقراری ارتباط با شریک عشقی سابقتان احساس کنید. زمان های خاص در طول روز مثل صبح ها که از خواب بیدار می شوید، خیلی سخت خواهند بود. · ترس: تصور کردن زندگی بدون شریک عشقیتان وحشت آور خواهد بود. ممکن است واهمه داشته باشید که دیگر نتوانید عشقی برای خود بیابید و باز احساس خوشبختی کنید. 

 · عصبانیت: خشم و عصبانیت دربرابر شریک عشقی گذشته که این درد و رنج را برایتان فراهم کرده است یک واکنش احساسی دیگر است.  

· مقصر کردن خود و احساس گناه: ممکن است به این فکر بیفتید که چه کار شما باعث برهم خوردن رابطه شده است و تلاش کنید که از شریک عشقی سابقتان فرصتی دوباره تقاضا کنید. اگر این شما بوده باشید که رابطه را خاتمه داده است، ممکن است از ناراحت و غصه دار کردن طرفتان احساس گناه کنید.  

· حسادت: ممکن است از تصور بودن شریک عشقی سابقتان با شخصی جدید بترسید و احساس حسادت کنید.  

· سر در گمی: بدون کسی که آنقدر دوستش داشتید، زندگی بی معنی و عجیب به نظر می آید. ممکن است از خودتان بپرسید که کی هستید و زندگیتان بدون او چه معنا و مفهومی دارد. · آسودگی: ممکن است تاحدودی از احساسات منفی مربوط به رابطه که درنتیجه دعواها، ناامنی ها و یا خستگی ایجاد می شده، احساس فراغت و آسودگی کنید.

خداحافظی

 

دوست دارم بمیرمو سیاه پوشت کنم 

                                                   

                                              نه اینکه بمونم و فراموشت کنم 

                  I LOVE YOU FOR ALWAYS

چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا حس می کنم هستی کنارم
چرا این رفتنو باور ندارم
چرا هستی میون خواب و رویام
چرا پر می شی تو هرم نفسهام
دارم نفس نفس نبودنت رو کم میارم
می خوای بری تو رو به این ترانه می سپارم
ولی نرو، نرو بمون
نرو که جز تو چاره ای به جز خودت ندارم
نرو بمون نرو بمون نرو بمون کنارم
آخه ترانه هام همش بهونتو می گیرن
اگه بری همه کهنه می شن بی تو می میرن
اگه بری چشامو پشت جاده جا می زارم
اگه بری خود بارون می شم برات می بارم
دارم نفس نفس نبودنت رو کم میارم
می خوای بری تو رو به این ترانه می سپارم
ولی نرو، نرو بمون
نرو که جز تو چاره ای به جز خودت ندارم
نرو خیال نکن بدون تو دووم میارم

دوستت دارم

 

بخونین باحاله 

نظرررررررررررررررررررررررر!

ادامه مطلب ...

دل شکسته

عشق من 

نظر یادتون نره.....................................

ادامه مطلب ...

مضرات الکل

بعضی از مردم در هنگام بروز استرس، برای کسب آرامش و یا فرار از مشکل، اقدام به مصرف الکل میکنند. وقتی برای مقابله با استرس، الکل مصرف شود، به مرور زمان منجر به زیاده روی در مصرف و اعتیاد میگردد. امروزه حدود صد میلیون آمریکایی، مقدار کمی از کالری مورد نیاز خود را با نوشیدن مشروبات الکلی تأمین میکنند. چون الکل ایجاد کالری میکند، اما نمیتواند ویتامینها و مواد معدنی مورد نیاز بدن را تأمین نماید علاوه بر اینکه مشروبات الکلی عقل انسان را به مرور زمان رو به کهولت میبرد و به این دلیل یک غذای ضد غذا نامیده میشود. به علاوه با مصرف الکل، مصرف غذاهای کالری زا کاهش یافته، بدن از چندین ماده مغذی خالی شده ونیاز اضافی به سائر مواد مغذی پدید می آید.
برخلاف سائر مواد مغذی انرزی زا (پروتئین، قند و چربی) الکل فقط به عنوان یک ماده سوختنی توسط سلولهای کبدی بکار میرود. به طور طبیعی کبد چربیها را میسوزاند. وقتی الکل مصرف میشود چربیها نمیسوزند بلکه در کبد ذخره شده و یا وارد خون میگردد. در تیجه چربیهای بالقوه زیان آور در دستگاه گردش خون افزایش می یابد یا احتمال آسیب کبدی وجود دارد. مصرف الکل میتواند موجب بالا رفتن فشار خون، وارد شدن آسیب به عضلات قلب و سیروز و هپاتیت کبدی گردد. الکل میتواند خطر ابتلا به سرطان دهان، حلق و مری را افزایش داده و باعث آسیب زدن به دیواره معده و روده گردد. آسیب وارده به معده و روده میتواند در نهایت موجب تضعیف جذب قدرت مواد مغذی توسط بدن شود.
اگر به دلیل کالری زایی الکل مصرف غذا کاهش یابد، سوء تغذیه نتیجه خواهد شد. مصرف الکل نوعی سرحالی و نشاط در فرد ایجاد میکند که اشتها و میل به غذا را در فرد کاهش میدهد.
با تداوم مصرف الکل سلولها کبد دیگر قادر به استفاده از ویتامین D نیستند در حالی که این ویتامین برای سلامتی استخوانها، دندانها و برای تولید چندین هورمون ضروری میباشد. لذا مصرف لکل بر فرآیندهای داخلی بدن تأثیر سوء میگذارد.
مصرف الکل بر بینایی تآثیر میگذارد. سلولهای چشم به طور طبیعی برای حفظ بینایی نیاز به ویتامین A دارند. با نوشیدن الکل این ویتامین برای تبدیل الکل به انرژی مصرف میشود و در اثر کمبود آن، هنگام شب، دید چشم دچار اختلال شده و تار میگردد.
یکی از عوارض تجزیه الکل در بدن تخریب ویتامین B6 میباشد. در نتیجه این تخریب فرد ممکن است دچار کم خونی، خستگی، تمرکز ضعیف، سستی و بیحالی گردد.
الکل یک ماده ادرار آور است و میتواند سبب کم آبی سلولهای بدن شود. با دفع ادرار، همراه با آب، ویتامینها و مواد معدنی از جمله ویتامینهای B، C، منیزیم، کلسیم، روی و پتاسیم از بدن خارج میشوند. با مختل شدن عمل جذب اسید فولیک، به علت مداخله الکل در سوخت و ساز ویتامینها، از دریافت این ویتامین توسط بافتهای بدن جلوگیری میشود. کمبود اید فولیک میتواند موجب کم خونی، سستی و بیحالی و ضعف جسمی و روحی گردد.

دوست داشتن

تمام زندگیم را دلتنگی پر کرده است...

دلتنگی از کسی که دوستش داشتم و عمیق ترین درد ها و رنجهای عالم را در رگهایم جاری کرد !

درد هایی که کابوس شبها و حقیقت روزهایم شد٬ دوری از تو حسرتی عمیق به قلبم آویخت و پوست تن کودک عشقم را با تاولهای دردناک داغ ستم پوشاند

 دلتنگی برای کسی که فرصت اندکی برای خواستنش ٬ برای داشتنش داشتم.    

دلتنگی از مرزهایی که دورم کشیدند و مرا وادار کردند به دست خویش از کسانی که دوستشان دارم کنده شوم .

در انسوی مرزها دوست داشتن گناه است ٬ حق من نیست ٬ به اتش گناهی که عشق در آن سهمی داشت مرا بسوزانند .

رنجی انچنان زندگی مرا پر کرده است٬ آنچنان دستهای مرا از پشت بسته است٬ آنچنان قدمهای مرا زنجیر کرده است که نفسهایم نیز از میان زنجیر ها به درد عبور می کنند . . . 

دوست داشتن تو چنان تاوان سنگینی داشت که برای همه عمر باید آنرا بپردازم ... و من این تاوان سنگین را با جان و دل پذیرا شدم .            

همه عمر ٬ داغ تو بر پیشانی و دلم نشسته است و مرا می سوزاند .   

تو نمایش زندگی مرا چنان در هم پیچیدی که هرگز از آن بیرون نیایم. . . آنقدر دلتنگ دوریش هستم .. آنقدر دلتنگ سرنوشت خویشم .. آنقدر دل آزرده عشق تو هستم که همه هستیم را خوره بی کسی و تنهایی می جود . . . 

 به او نگاه می کنم ٬ به او که چون بهشت بر من می پیچد و پروازم می دهد .  

به او که لبهایش از اندوه من می لرزند .       

به او که دستهای نیرومندش ٬عشقی که سالها پیش اجازه اش را از من گرفتند جرعه جرعه به من می نوشاند . . . . .        

به او که چشمهایش در عمق سیاهی می خندید و دنیایم را ستاره باران می کرد.     

به او که باورش کردم و دل به او باختم

به او که دلم می خواهد در آغوشش چشمهایم را بر هم بگذارم و هرگز ٬ هرگز ٬هرگز به روی دنیا بازشان نکنم .          

 به او که تکه ای از قلب مرا با خود خواهد برد       

به او که مرزهای سرنوشت ٬ سالها پیش دوریش را از من رقم زده است. سراسر زندگیم را اندوهی پر کرده است که روزها و ماهها از این سال به سال دیگر آنها را با خود می کشم و میدانم که زمان ٬ شاید زمان ٬ داغ مرا بهبود بخشد ولی هرگز فراموش نخواهم کرد که از پشت این دیوار شیشه ای نگاهش چگونه عمق وجودم را لرزاند .     

لبهایش لرزش لبهایم را نوشید و دستانش ترس تنم را چید و نفسهایش برگهای رنگین خزان را به باران عاشقانه بهار سپرد .

مریم و علی

شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه :
 
 
سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.
 

 دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.
 
یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه.
دستمو بگیر. منم باهات میام ….
 
پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…

حسود

بعضی وقتها کسانی هستند که فقط دوست دارند بین مردم اختلاف بگذارند من به این دلیل این حرف را میزنم که یک نفر است که در بین من و دوستم می خواهد اختلاف(دوری) بگذارد ولی من این قدر به دوستم اعتماد دارم که هیچ وقت ما دچار اختلاف نمی شیم و نخواهیم شد من فقط می خواهم این را خدمت شما برسانم که تا دوست خود را کامل نشناختید باهاش دوست نشید و با اون رازهایت مطرح نکنید و کسی را که میخواهد بین شما و دوستت اختلاف بگذارد حساب او را کاملاً برسید من این متن را برای کسانی می نویسم که از جزء کسانی هستند که می خواهند بین مردم اختلاف بگذارن و من این را هم تقدیم کسی می کنم که می خواهد بین من و دوستم اختلاف بگذارد و اگر او این مطلب را ببیند       می فهمد منظورم کی هست.   {دل}

باغچق برترین روستای بجنورد

فکر بد نکن من باغچقییییییییییییییییییییی نیستم! 

 

 

 

 

Image Hosted by Free picture image hosting at Free-Picture-Host.com 

Image Hosted by Free picture image hosting at Free-Picture-Host.com

زخم عشق

مرد ، دوباره آمد همانجای قدیمی
روی پله های بانک ، توی فرو رفتگی دیوار
یک جایی شبیه دل خودش ،
کارتن را انداخت روی زمین ، دراز کشید ،
کفشهایش را گذاشت زیر سرش ، کیسه را کشید روی تنش ،
دستهایش را مچاله کرد لای پاهایش ،
خیابان ساکت بود ،
فکرش را برد آن دورها ، کبریت های خاطرش را یکی یکی آتش زد
در پس کورسوی نور شعله های نیمه جان ، خنده ها را میدید و صورت ها را
صورتها مات بود و خنده ها پررنگ ،
هوا سرد بود ، دستهایش سرد تر ،
مچاله تر شد ، باید زودتر خوابش میبرد
صدای گام هایی آمد و .. رفت ،
مرد با خودش فکر کرد ، خوب است که کسی از حال دلش خبر ندارد ،
خنده ای تلخ ماسید روی لبهایش ،
اگر کسی می فهمید او هم دلی دارد خیلی بد میشد ، شاید مسخره اش می کردند ،
مرد غرور داشت هنوز ، و عشق هم داشت ،
معشوقه هم داشت ، فاطمه ، دختری که آن روزهای دور به مرد می خندید ،
به روزی فکر کرد که از فاطمه خداحافظی کرده بود برای آمدن به شهر ،
گفته بود : - بر میگردم با هم عروسی می کنیم فاطی ، دست پر میام ...
فاطمه باز هم خندیده بود ،
آمد شهر ، سه ماه کارگری کرد ،
برایش خبر آوردند فاطمه خواستگار زیاد دارد ، خواستگار شهری ، خواستگار پولدار ،
تصویر فاطمه آمد توی ذهنش ، فاطمه دیگر نمی خندید ،
آگهی روی دیورا را که دید تصمیمش را گرفت ،
رفت بیمارستان ، کلیه اش را داد و پولش را گرفت ،
مثل فروختن یک دانه سیب بود ،
حساب کرد ، پولش بد نبود ، بس بود برای یک عروسی و یک شب شام و شروع یک کاسبی ،
پیغام داد به فاطمه بگویند دارد برمیگردد
یک گردنبند بدلی هم خرید ، پولش به اصلش نمی رسید ،
پولها را گذاشت توی بقچه ، شب تا صبح خوابش نبرد ،
صبح توی اتوبوس بود ، کنارش یک مرد جوان نشست ،
- داداش سیگار داری؟
سیگاری نبود ، جوان اخم کرد ،
نیمه های راه خوابش برد ، خواب میدید فاطمه می خندد ، خودش می خندد ، توی یک خانه یک اتاقه و گرم
چشم باز کرد ، کسی کنارش نبود ، بقچه پولش هم نبود ، سرش گیج رفت ، پاشد :
- پولام .. پولاااام ،
صدای مبهم دلسوزی می آمد ،
- بیچاره ،
- پولات چقد بود ؟
- حواست کجاست عمو ؟
پیاده شد ، اشکش نمی آمد ، بغض خفه اش می کرد ، نشست کنار جاده ، از ته دل فریاد کشید ،
جای بخیه های روی کمرش سوخت ،
برگشت شهر ، یکهفته از این کلانتری به آن پاسگاه ،
بیهوده و بی سرانجام ، کمرش شکست ،
دل برید ،
با خودش میگفت کاشکی دل هم فروشی بود ،
...
- پاشو داداش ، پاشو اینجا که جای خواب نیس ...
چشمهاشو باز کرد ،
صبح شده بود ،
تنش خشک شده بود ،
خودشو کشید کنار پله ها و کارتن رو جمع کرد ،
در بانک باز شد ،
حال پا شدن نداشت ،
آدم ها می آمدند و می رفتند ،
- داداش آتیش داری؟
صدا آشنا بود ، برگشت ،
خودش بود ، جوان توی اتوبوس وسط پیاده رو ایستاده بود ،
چشم ها قلاب شد به هم ،
فرصت فکر کردن نداشت ،
با همه نیرویی که داشت خودشو پرتاب کرد به سمت جوان دزد ،
- آی دزد ، آیییییی دزد ، پولامو بده ، نامرد خدانشناس ... آی مردم ...
جوان شناختش ،
- ولم کن مرتیکه گدا ، کدوم پولا ، ولم کن آشغال ...
پهلوی چپش داغ شد ، سوخت ، درست جای بخیه ها ، دوباره سوخت ، و دوباره ....
افتاد روی زمین ،
جوان دزد فرار کرد ،
- آییی یی یییییی
مردم تازه جمع شده بودند برای تماشا،
دستش را دراز کرد به سمت جوان که دور و دور تر میشد ،
- بگیریتش .. پو . ل .. ام
صدایش ضعیف بود ،
صدای مبهم دلسوزی می آمد ،
- چاقو خورده ...
- برین کنار .. دس بهش نزنین ...
- گداس؟
- چه خونی ازش میره ...
دستش را گذاشت جای خالیه کلیه اش
دستش داغ شد
چاقوی خونی افتاده بود روی زمین ،
سرش گیج رفت ،
چشمهایش را بست و ... بست .
نه تصویر فاطمه را دید نه صدای آدم ها را شنید ،
همه جا تاریک بود ... تاریک .
.........
همه زندگی اش یک خبر شد توی روزنامه :
- یک کارتن خواب در اثر ضربات متعدد چاقو مرد .
همین ،
هیچ آدمی از حال دل آدم دیگری خبر ندارد ،
نه کسی فهمید مرد که بود ، نه کسی فهمید فاطمه چه شد
مثل خط خطی روی کاغذ سیاه می ماند زندگی ،
بالاتر از سیاهی که رنگی نیست ،
انگار تقدیرش همین بود که بیاید و کلیه اش را بفروشد به یک آدم دیگر ،
شاید فاطمه هم مرده باشد ،
شاید آن دنیا یک خانه یک اتاقه گرم گیرشان بیاید و مثل آدم زندگی کنند ،
کسی چه میداند ؟!
کسی چه رغبتی دارد که بداند ؟
زندگی با ندانستن ها شیرین تر می شود ،
قصه آدم ها ، مثل لالایی نیست
قصه آدم ها ، قصیده غصه هاستند.

عشق دختر پسر

دختره از پسره پرسید من خوشگلم؟گفت :نه .

گفت دوستم داری؟گفت نوچ!

گفت :اگه بمیرم برام گریه میکنی؟ گفت: اصلا!

دختره چشماش پر از اشک شد. هیچی نگفت:پسره بغلش کرد

 گفت:تو خوشگل نیستی زیبا ترین هستی.

تورودوست ندارم چون عاشقتم.

 اگه تو بمیری برات گریه نمیکنم چون من هم می میرم.

دیکته سال 89

دیکته

بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد

                                                   سارا به سین سفره مان ایمان ندارد

بعد از همان تصمیم کبری ابرها هم

                                                      یا سیل می بارد و یا باران ندارد

بابا انارو سیب و نان را می نویسد

                                                      حتی برای خواندنش دندان ندارد

انگار بابا همکلاس اولی هاست

                                                     هی می نویسد این ندارد آن ندارد

بنویس کی آن مرد در باران میاید

                                                        این انتظار خیسمان پایان ندارد

ایمان برادر گوش کن نقطه سر خط

بنویس بابا مثل هر شب نان ندارد

خیلی جالب 2

سلام 

یه بار دیگه یه صفحه ی جدید از دانستنیهای خلقت واستون گذاشتم 

نظر یادتون نره {نظر بدین تا با نظراتتون وب ما رو به سوی پیشرفت بره} 

 

 

نظر...نظر...نظر

ادامه مطلب ...

خیلی جالب

دانستنیهای بسیار جالب و خواندنی که تا به حال به گوشتون هم نخورده در مورد جانوران و موجودات و حشرات و غیره در ادامه مطلب>>>>

ادامه مطلب ...

بیو گرافی آرمین 2afm

بیا داخل تا بفهمی چرا این لقبو انتخاب کرده!!!!!!!!!!! ادامه مطلب ...

آخرین اخبار درباره جنگلهای ایران

چه بلایی بر سر این جنگلها می آید؟ 

ادامه مطلب ...